من در آستانه مرگ هستم، از ضربه ی يک آدمکش سياسی ... در اطاقم به من ضربه زد. من با او گلاويز شدم ... ما ... وارد شديم ... در مورد آمار و ارقام فرانسه صحبت کرديم ... او به من ضربه زد ... خواهش میکنم که به دوستانمان بگوييد ... من اطمينان دارم ... به پيروزی ... بين الملل چهارم ... به پيش رويد.
پس از کوششهای متعدد بالاخره بوروکراسی ی استالينيستی توانست که يکی از عاملان سازمان جاسوسی خود را وارد هسته ی طرفداران تروتسکی در مکزيک، و نهايتاً منزل وی، کند. اين فرد با فرود آوردن تبر يخی بر جمجمه ی لئون تروتسکی آخرين اميد بازسازی بلشويزم انقلابی را خاموش کرد. تروتسکی توانست که قبل از بيهوش شدن اين سخنان را به ژورف هانسن، يکی از طرفداران آمريکايی خود، منتقل کند. روز بعد، در تاريخ 21 اوت 1940، قلب سرخ و پرجوش تروتسکی از تپيدن باز ماند.
ترجمه: مراد شيرين، 20 اوت 2006.