مبارزۀ ضدّ امپریالیستی، کلید رهایی است |
||
مصاحبۀ متیو فوسا با لئون تروتسکی (سپتامبر ۱۹۳۸) برگردان: آرام نوبخت
فوسا: به عقیدۀ شما تغییر و تحولات بعدی وضعیت کنونی در اروپا چه خواهد بود؟ تروتسکی: امکان دارد که این بار دیپلماسی بیش از حد، به یک سازش فاسد دست یابد. اما این چندان دیری نخواهد پایید. جنگ، اجتناب ناپذیر است و به علاوه در آینده ای بسیار نزدیک. یک بحران بین المللی از پَس دیگری فرامی رسد. این تشنج ها، مشابه با درد زایمانِ جنگِ پیش روست. هر تشنج جدید، خصلتی وخیم تر و خطرناک تر دربرخواهد داشت. درحال حاضر، هیچ نیرویی در جهان نمی بینم که بتواند تغییر و تحول این پروسه، یعنی زایش جنگ را متوقف کند. یک کشتار فجیع جدید، بی رحمانه درحال تحمیل شدن به بشریت است. البته اقدام انقلابیِ بهموقع از سوی پرولتاریای بین المللی می تواند عملکرد درندهخوی امپریالیست ها را فلج کند. اما باید حقیقتی را که درست پیش رویمان است، ببینیم. توده های کارگر اروپا در اکثریت قریب به اتفاق خود، تحت رهبری انترناسیونال های دوم و سوم هستند. رهبران «انترناسیونال اتحادیه های کارگری آمستردام» به طور کامل از سیاست انترناسیونال های دوم و سوم حمایت می کنند و همراه با آن ها به بهاصطلاح «جبهۀ خلق» وارد می شوند. سیاست «جبهۀ خلق»، همان طور که در نمونۀ اسپانیا، فرانسه و دیگر کشورها نشان داده شده است، در اصل، انقیاد پرولتاریا به جناح چپ بورژوازی است. اما کل بورژوازی کشورهای سرمایه داری، جناح راست و همین طور «چپ»، سرتاسر با شووینیسم و امپریالیسم آغشته است. «جبهۀ خلق» به تبدیل شدن کارگران به گوشت دم توپ بورژوازی امپریالیست خود خدمت می رساند. فقط این و نه هیچ چیز دیگر. انترناسیونال های دوم، سوم و آمستردام، درحال حاضر سازمان های ضدّ انقلابی هستند که وظیفه شان ایجاد ترمز در برابر مبارزۀ انقلابی پرولتاریا علیه امپریالیزم «دمکراتیک» و فلج ساختن آن است. مادام که رهبری جنایتکار این انترناسیونال ها سرنگون نگردد، کارگران از مقابله با جنگ ناتوان خواهند بود. این حقیقتی تلخ، اما گریزناپذیر است. باید بدانیم که چگونه با آن رو به رو شویم، نه این که خود را با توهمات و یاوه سرایی های پاسیفیستی دلداری دهیم. جنگ اجتناب ناپذیر است. فوسا: تأثیر آن بر مبارزه در اسپانیا و بر جنبش جهانی طبقۀ کارگر چه خواهد بود؟ تروتسکی: برای فهم صحیح ماهیت رویدادهای پیش رو، باید پیش از هرچیز این تئوری نادرست و سراسر خطا را که جنگِ پیش رو جنگ میان فاشیسم و «دمکراسی» است، رد کنیم. هیچ چیزی احمقانه تر و نادرست تر از این عقیده نیست. «دمکراسی»های امپریالیستی را تضادها و تصادم منافع آن ها در کلیۀ بخش های جهان، تقسیم می کند. ایتالیای فاشیست اگر ایمان خود را به پیروزی هیتلر از دست بدهد، به راحتی می تواند خود را در یک اردوگاه با بریتانیای کبیر و فرانسه بیابد. لهستانِ شبه فاشیست ممکن است بسته به مزایایی که به آن پیشنهاد می شود، به این یا آن اردوگاه بپیوندد. در مسیر جنگ، بورژوازی فرانسه شاید فاشیسم را جایگزین «دمکراسی» خود کند تا کارگران را در انقیاد نگاه دارد و وادار به جنگِ «تا به آخر» نماید. فرانسۀ فاشیست، مانند فرانسۀ «دمکراتیک»، به یکسان از مستعمرات خود با سلاح هایی در دست دفاع خواهد کرد. جنگ جدید نسبت به جنگ سال های ۱۹۱۴-۱۹۱۸، خصلت امپریالیستی درندهخوی به مراتب آشکارتری خواهد داشت. پیروزی هر یک از این اردوگاه های امپریالیستی به معنای بردگی قطعی کل بشریت، بستن غل و زنجیرهای مضاعف بر پای مستعمرات امروزی و کلیۀ مردمان ضعیف و واپس مانده، از جمله مردم امریکای لاتین خواهد بود. پیروزی هر یک از اردوگاه های امپریالیستی، نشانۀ بردگی، بدبختی، فلاکت و سقوط فرهنگ بشری خواهد بود. راه بُرون رفت چیست؟ شخصاً لحظه ای تردید ندارم که یک جنگ جدید به یک انقلاب بین المللی علیه حاکمیت باندهای سرمایه داری درنده خو بر بشریت دامن خواهد زد. در زمان جنگ، تمام اختلافات میان «دمکراسی» امپریالیستی و فاشیسم ناپدید خواهد شد. در تمامی کشورها یک دیکتاتوری نظامی بی رحم حکومت خواهد کرد. کارگران و دهقانان آلمان درست مانند فرانسه و انگلستان، نیست و نابود خواهند شد. ابزارهای مدرن کشتار بسیار هول انگیز هستند، به طوری که شاید بشریت قادر به تحمل جنگ حتی برای چند ماه هم نباشد. یأس، خشم و نفرت، توده های کلیۀ کشورهای درحال جنگ را به طغیان با سلاح هایی در دست خواهد کشاند. پیروزی پرولتاری جهانی به جنگ مُهر پایان خواهد زد و مسألۀ اسپانیا و همین طور کلیۀ مشکلات جاری اروپا و دیگر بخش های جهان را حل خواهد نمود. آن دسته «رهبران» طبقۀ کارگر که خواهان زنجیر کردن پرولتاریا به ارابۀ جنگی امپریالیسم هستند، امپریالیسمی که زیر نقاب «دمکراسی» پنهان گردیده، اکنون بدترین دشمنان و خائنان مستقیم به زحمکتشان هستند. ما باید به کارگران بیاموزیم که از کارگزاران و عمّال امپریالیسم نفرت و کینه داشته باشند، چرا که آن ها آگاهی زحمتکشان را مسموم می کنند؛ باید به کارگران توضیح دهیم که فاشیسم تنها یکی از اشکال امپریالیسم است، باید نه علیه علائم ظاهری بیماری، که علیه علل ارگانیک آن، یعنی سرمایه داری، مبارزه کنیم. فوسا: چشم انداز انقلاب مکزیک چیست؟ کاهش ارزش پول در ارتباط با سلب مالکیت ثروت در زمین و نفت را چگونه می بینید؟ تروتسکی: در مورد این پرسش ها با جزئیات کافی نمی توانم صحبت کنم. سلب مالکیت زمین و ثروت طبیعی برای مکزیک جزئی مطلقاً لاینفک از دفاع از خود در سطح ملی است. بدون تأمین نیازهای روزمرۀ دهقانان، هیچ یک از کشورهای امریکای لاتین استقلال خود را حفظ نخواهند کرد. پایین آوردن قدرت خرید پول، تنها یکی از نتایج تحریم امپریالیستی علیه مکزیک است که آغاز شده. محرومیت مادی در مبارزه، اجتناب ناپذیر است. رستگاری بدون فداکاری ممکن نیست. تسلیم شدن در برابر امپریالیست ها، به معنای سوق دادن ثروت طبیعی کشور، به سوی تاراج، و سوق دادن مردم، به سوی انحطاط و انقراض خواهد بود. البته سازمان های طبقۀ کارگر باید مراقب باشند که وزن و بار اصلی افرایش هزینۀ زندگی بر دوش زحمکشان نیفتد. فوسا: چه چیزی می توانید در مورد مبارزۀ رهایی بخش مردم امریکای لاتین و مشکلات آینده بگویید؟ نظر شما در مورد «آپریسمو» چیست؟ تروتسکی: به اندازۀ کافی با زندگی تک تک کشورهای امریکای لاتین آشنا نیستم که به خود اجازه بدهم پاسخ مشخصی دربارۀ پرسش هایی که مطرح می کنید داشته باشم. به هر رو برایم روشن است که وظایف داخلی این کشورها نمی تواند بدون یک مبارزۀ انقلابی هم زمان علیه امپریالیسم حل شود. کارگزاران ایالات متحده، انگلستان، فرانسه (بوئیس، ژوئو، تولدانو، استالینیست ها) تلاش می کنند که مبارزه علیه فاشیسم را جایگزین مبارزه علیه امپریالیسم کنند. ما تلاش های جنایتکارانۀ آن ها را در کنگرۀ اخیر علیه جنگ و فاشیسم مشاهده کرده ایم. در کشورهای امریکای لاتین، کارگزاران امپریالیسم «دمکراتیک» به طور اخص خاطرناک هستند، چرا که آن ها بیش تر از کارگزاران آشکارِ راهزنان فاشیست قادر به تحمیق توده ها هستند. ساده ترین و واضح ترین مثال را می زنم. در برزیل اکنون یک رژیم شبه فاشیستی حاکمیت دارد که هر فرد انقلابی تنها با نفرت می تواند به آن بنگرد. فرض کنیم که فردا انگلستان به نزاعی نظامی با برزیل وارد می شود. از شما سؤال می کنم که طبقۀ کارگر در جبهۀ کدام یک از طرفینِ نزاع خواهد بود؟ من شخصاً پاسخ می دهم که در این مورد، من در جبهۀ ریو دو ژانیروی «فاشیست» در برابر بریتانیای کبیر «دمکراتیک» خواهم بود. چرا؟ چون در جنگ میان این دو، مسأله فاشیسم یا دمکراسی نخواهد بود. اگر انگلستان پیروز بشود، یک فاشیست دیگر را در ریو دو ژانیرو قرار خواهد داد و زنجیرهای مضاعفی بر برزیل تحمیل می کند. اگر برعکس برزیل پیروز شود، این یک تکان قوی به آگاهی ملی و دمکراتیک کشور خواهد داد و به سرنگونی دیکتاتوری وارگاس می انجامد. شکست انگلستان، در عین حال ضربه ای را متوجه امپریالیسم بریتانیا خواهد کرد و تکان نیرومندی به جنبش انقلابی پرولتاریای بریتانیا می دهد. حقیقتاً کسی باید سبک سر باشد که تضادهای جهانی و تنازعات نظامی را به مبارزه میان فاشیسم و دمکراسی تقلیل دهد. باید دانست که چگونه استثمارگران، برده داران و راهزنان را در پشت هر نقابی بازشناخت. در کل کشورهای امریکای لاتین، مشکلات انقلاب ارضی همواره با مبارزۀ ضد امپریالیستی درهم آمیخته است. استالینیست ها به شکل خیانت کارانه ای مشغول فلج ساختن هر دوی این ها هستند. برای کرملین، کشورهای امریکای لاتین تنها تغییری کوچک در معاملات با امپریالیست ها هستند؛ استالین به واشنگتن، لندن و پاریس می گوید «من را به عنوان شریکِ برابر به رسمیت بشناسید و من هم جنبش انقلابی را در مستعمرات و شبه مستعمرات خاموش می کنم؛ برای این کار، من صد ها عامل نظیر لومباردو تولدانو را در اختیار دارم». استالینیسم به بیماری جذام جنبش رهایی بخش تبدیل شده است. «آپریسمو» را به اندازۀ کافی نمی شناسم که قضاوت مشخصی بکنم. در پرو، فعالیت این حزب یک خصلت غیرقانونی دارد و بنابراین به سختی قابل مشاهده است. نمایندگان APRA در کنگرۀ سپتامبر علیه جنگ و فاشیسم در مکزیک، تا جایی که می توانم قضاوت کنم، موضع ارزشمند و صحیحی را همراه با نمایندگان پورتو ریکو اتخاذ کرده اند. باید امیدوار بود که APRA طعمۀ استالینیست ها نشوند، چرا که این مورد، مبارزۀ رهایی بخش را در پرو فلج خواهد ساخت. فکر می کنم که توافقات با آپریسمو برای وظایف عملی معین، تحت شرایط استقلال سازمانی کامل، ممکن و مطلوب باشد. فوسا: جنگ چه پیامدهایی برای کشورهای امریکای لاتین خواهد داشت؟ تروتسکی: بی تردید اردوگاه های امپریالیستی تلاش خواهند کرد که کشورهای امریکای لاتین را به گرداب جنگ بکشند تا پس از این، آنان را به طور کامل به بردگی بگیرند. قیل و قال توخالی «ضدّ فاشیستی» تنها زمین را برای کارگزاران یکی از اردوگاه های امپریالیستی آماده می کند. احزاب انقلابی امریکای لاتین برای آمادگی در برابر جنگ جهانی، هم اکنون باید رویکردی آشتی ناپذیر نسبت به کلیۀ گروه بندی های امپریالیستی اتخاذ کنند. بر اساس مبارزه برای حراست از خود، مردم امریکای لاتین باید نزدیکتر به یک دیگر صف آرایی کنند. در نخستین دورۀ جنگ، موضع کشورهای ضعیف، خیلی دشوار است. اما اردوگاه های امپریالیستی با هر ماه که می گذرد، ضعیف تر و ضعیف تر خواهند شد. مبارزۀ مرگبار آن ها با یکدیگر به کشورهای مستعمره و شبه مستعمره اجازه می دهد سر خود را بالا بیاورند. این البته به کشورهای امریکای لاتین اشاره دارد؛ آن ها قادر هستند که رهایی کامل خود را به دست آورند، منتها اگر احزاب و اتحادیه های کارگری حقیقتاً انقلابی و ضدّ امپریالیستی در رأس توده ها قرار گیرند. کسی نمی تواند با حقه بازی، عبارات توخالی و دروغ های مصلحتی، از شرایط تاریخی تراژیک فرار کند. ما باید حقیقت را به توده ها بگوییم، کل حقیقت را و نه هیچ چیز به جز حقیقت. فوسا: به عقیدۀ شما وظایف و روش های پیش روی اتحادیه های کارگری چیست؟ تروتسکی: برای این که اتحادیه های کارگری بتوانند پرولتاریا را برای یک مبارزۀ رهایی بخشی صف آرایی کنند، آموزش دهند و بسیج نمایند، آن ها باید از روش های توتالیتر استالینیسم پاکسازی شوند. اتحادیه های کارگری باید رو به کلیۀ گرایش های سیاسی، تحت شرایط انضباط در عمل، باز باشند. هر کسی که اتحادیه های کارگری را به سلاحی برای اهداف خارجی تبدیل کند (به ویژه سلاح بوروکراسی استالینیستی و امپریالیسم «دمکراتیک»)، به ناگزیر موجب انشقاق در میان طبقۀ کارگر، تضعیف آن و باز کردن در به سوی ارتجاع می شود. دمکراسی صادقانه و کامل در درون اتحادیه ها، مهمترین شرط دمکراسی در کشور است. در جمعبندی از شما می خواهم که درودهای رفیقانۀ من را به کارگران آرژانتین بفرستید. تردید ندارم که آن ها حتی لحظه ای به افتراهای نفرت انگیزی که نهادهای استالینیست در کل جهان علیه من و دوستانم پراکنده کرده اند، باور ندارند. مبارزه ای که انترناسیونال چهارم علیه بوروکراسی استالینیستی پیش می برد، تداوم مبارزۀ تاریخی عظیم توده های تحت ستم علیه ستمگران، توده های تحت استثمار علیه استثمارگران است. انقلاب جهانی تمامی توده های تحت ستم را، از جمله کارگران اتحاد جماهیر شوروی، آزاد خواهد ساخت. https://www.marxists.org/archive/trotsky/1938/09/liberation.htm برگرفته از: |
||