ضروری است که بوروکراسی و آریستوکراسی نوین را از شوراها بیرون برانیم |
||
بازگشت به فهرست لئون تروتسکی برگردان: آرام نوبخت توضیح سردبیر، انترناسیونال چهارم مقالۀ پیش رو به قلم لئون تروتسکی، در سال ۱۹۳۸ و در پاسخ به اعتراضات ژوزف کارتر به طرح مطالبۀ «ضرورت بیرون راندن بوروکراسی و آریستوکراسی از شوراها» در برنامۀ بنیان گذاری انترناسیونال چهارم، به رشتۀ تحریر درآمد. تروتسکی از این شعار به عنوان جزء اساسی برنامۀ کارگران شوروی برای مبارزۀ انقلابی علیه بوروکراسی تمامیت خواه استالینیستی دفاع نمود. ملاحظات وی پیرامون ماهیت و ضرورت انقلاب سیاسی در اتحاد شوروی، امروز به دلیل چالش مفاهیم سنتی تروتسکیستی از سوی رویزیونیست های پابلوئیست، از اهمیتی خاص برخوردار است. *** در ارتباط با شعاری که ابتدای همین مقاله آمده، ملاحظاتی انتقادی دریافت کرده ام که از اهمیتی عمومی برخوردار است و به همین جهت، پاسخی را نه در نامۀ خصوصی که در یک مقاله می طلبد. پیش از هر چیز اجازه دهید که اعتراضات صورت گرفته را ذکر کنم: · مطالبۀ بیرون راندن بوروکراسی و آریستوکراسی جدید از شوراها، به گفتۀ مکاتبه کنندۀ من، کشمکش های اجتماعی حادی را که در درون بوروکراسی و آریستوکراسی رخ می دهند، نادیده می گیرد- بخش هایی از این دو همان طور که در قسمت دیگری از همین تز (پیش نویس برنامه) بیان شده، به اردوی پرولتاریا خواهند پیوست. · این مطالبه (بیرون راندن بوروکراسی...)، مبنایی نادرست («ناقص تعریف شده») برای زایل کردن حق ده ها میلیون نفر- از جمله کارگران ماهر- ایجاد می کند. · این مطالبه در تناقض با آن بخش از تز قرار می گیرد که می گوید «دمکراتیزه کردن شوراها بدون قانونی کردن احزاب شوروی ناممکن است. کارگران و دهقانان خود بنا به رأی آزادشان تعیین می کنند که چه حزبی را به عنوان احزاب شورایی به رسمیت می شناسند». · نویسندۀ نامه ادامه می دهد که «در هر حال»، «به نظر نمی رسد هیچ گونۀ دلیل سیاسی معتبری برای زایل کردن حق کل گروه بندی های اجتماعی جامعۀ امروزی روسیه از پیش وجود ندارد. زایل کردن حقوق، باید مبتنی بر خشونت ورزی های گروه ها یا افراد علیه قدرت شورایی نوین باشد.» · در آخر، نویسندۀ نامه خاطر نشان می کند که شعار «زایل کردن حق ویژه» برای نخستین بار پیش کشیده می شود، بحثی در مورد این مسأله صورت نگرفته است و بهتر خواهد بود که مسأله برای بررسی همه جانبه تا پس از کنفرانس بین المللی به تعویق بیافتد. این ها دلایل و استدلال های مکاتبه کنندۀ من است. متأسفانه به هیچ وجه نمی توانم با این موارد موافق باشم. این ها بیانگر یک رویکرد صوری، قضایی و قانونی محض نسبت به مسأله ای است که باید از زاویۀ انقلابی-سیاسی نگریسته شود. مسأله به هیچ وجه این نیست که شوراهای جدید چه کسی را به محض استقرار کامل از قدرت محروم خواهند کرد؛ ما می توانیم به آرامی پیچیدگی های قانون اساسی جدید شوروی را به آینده بسپاریم. مسأله این است که چگونه از بوروکراسی شوروی خلاص شویم؛ بوروکراسی ای که کارگران و دهقانان را مورد تعدی و چپاول قرار می دهد، دستاوردهای اکتبر را به سوی ویرانی می کشاند، و مانع اصلی در مسیر انقلاب جهانی است. ما از مدت ها قبل به این نتیجه رسیده ایم که چنین چیزی تنها با سرنگونی بی رحمانۀ بوروکراسی، یعنی به وسیلۀ یک انقلاب سیاسی نوین می تواند نائل شود. البته در صفوف بوروکراسی عناصر انقلابی و صادقی از نوع «رایس» (۱) نیز هستند. اما تعداد این افراد زیاد نیست و در هر حال آن ها نیستند که سیمای سیاسی بوروکراسی ای را که در یک کاست ترمیدوری متمرکز و با باند بناپارتیست استالین به اوج رسیده، تعیین می کنند. اما برای نائل شدن به این مورد، باید نفرت توده ها از بوروکراسی به عنوان کاست حاکم را از لحاظ نظری بفهمیم و از لحاظ سیاسی بسیج و سامازندهی کنیم. شوراهای واقعی کارگران و دهقانان تنها در مسیر خیزش علیه بوروکراسی می توانند ظاهر بشوند. چنین شوراهایی به سختی به مصاف مبارزه علیه سازوبرگ نظامی-پلیسی بوروکراسی خواهند رفت. پس چگونه می توان نمایندگانی را از همان اردوگاهی که خیرش علیه آن در جریان است، برای شوراها تأیید کنیم؟ ضوابط نادرست مکاتبه کنندۀ من- همان طور پیش تر گفته شد- تصور می کند که ضوابط برای بوروکراسی و آریستوکراسی، نادرست و «ناقص تعریف شده» هستند، چرا که از پیش منجر به طرد ده ها میلیون نفر می شود. دقیقاً خطای مرکزی نویسندۀ نامه در همین جا نهفته است. شوراها تنها در مسیر یک مبارزۀ قاطعانه می توانند برخیزند؛ با آن اقشاری از زحمتکشان که به جنبش کشیده می شوند ساخته خواهند شد. اهمیت شوراها دقیقاً در این واقعیت است که ترکیب این شوراها نه با ضوابط صوری، بلکه با دینامیسم مبارزۀ طبقاتی تعیین می شود. لایه های مشخصی از «آریستوکراسی» شورایی، بین اردوگاه کارگران انقلابی و اردوگاه بوروکراسی در نوسان خواهند بود. این که آیا این لایه ها وارد شوراها می شوند یا خیر، و اگربله، در کدام دوره، به توسعۀ عمومی مبارزه و به رویکردی که گروه های مختلف آریستوکراسی شوروی در این مبارزه اتخاذ می کنند بستگی دارد. آن عناصر بوروکراسی و آریستوکراسی که در مسیر انقلاب به جبهۀ شورشیان می پیوندند، قطعاً جایی برای خود در شوراها خواهند یافت. اما این بار، نه به عنوان بوروکرات ها و «آریستوکرات» ها، بلکه به عنوان شرکت کنندگان در شورش علیه بوروکراسی. مطالبۀ بیرون راندن بوروکراسی را به هیچ وجه نمی توان در تقابل با مطالبۀ قانونی کردن احزاب شوروی قرار داد. در واقع این شعارها یک دیگر را تکمیل می کنند. در حال حاضر، شوراها یک زائدۀ تزئینی به بوووکراسی هستند. تنها بیرون راندن بوروکراسی، که بدون یک خیزش انقلابی غیرقابل تصور است، می تواند مبارزۀ گرایش ها و احزاب مختلف در درون شوراها را احیا کند. تز مذکور می گوید: «کارگران و دهقانان خود بنا به رأی آزادشان تعیین خواهند کرد که کدام احزاب، احزاب شورایی هستند». اما دقیقا به همین خاطر در وهلۀ نخست باید بوروکراسی را از شوراها تبعید کرد. به علاوه این گفته ناوارد است که شعار مذکور چیز جدیدی را در صفوف انترناسیونال چهارم بیان می کند. احتمالاً فرموله کردن آن جدید است و نه محتوای آن. مدت هاست که ما مدافع رفرم رژیم شوروی بوده ایم. ما امیدوار بودیم که با سازماندهی فشار عناصر پیشرو، اپوزیسیون چپ بتواند با یاری عناصر مترقیِ خود بوروکراسی، نظام شورایی را اصلاح کند. از این مرحله نمی شد جهش کرد. اما سیر بعدی رویدادها با ضرب آهنگ های مختلف، این چشم انداز دگرگونی مسالمت آمیز حزب و شوراها را رد کرد. ما از موضع رفرم به موضع انقلاب، یعنی سرنگونی بی رحمانۀ بوروکراسی رسیدیم. اما بوروکراسی چگونه می تواند سرنگون شود و همزمان جایگاهی قانونی به ارگان های خیزش بدهد؟ اگر از ابتدا تا انتها دربارۀ وظایف انقلابی پیش روی کارگران و دهقانان شورا تأمل کنیم، می بینیم شعاری که در ابتدای همین مقاله آمده، باید صحیح، عاجل و قابل فهم شناخته شود، به همین خاطر است که به باور من کنفرانس بین المللی باید این شعار را تصویب کند. ۴ ژوئیۀ ۱۹۳۸ http://marxists.org/archive/trotsky/1938/07/buroutsov.htm (1) Ignace Reiss |
||